پهلوانی و ورزش باستانی میراث معنوی شاهنامه
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۲۶۱۶۸
سیامین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «ما همانیم که میخوانیم» از بیستویکم تا بیستوهفتم آبان ماه ۱۴۰۱ در سراسر کشور برگزار میشود که هفتمین روز از هفته کتاب با سه محور کتاب، ورزش و جوانمردی نام گذاری شده است بر همین اساس گفتوگویی با مرشد محسن میرزا علی انجام داده ایم.
مرشد محسن میرزا علی نقال و شاهنامه خوان گفت: من سالیان سال است که از طریق شاهنامه در محضر فردوسی بزرگ هستم، این اثر جهانی برای هر کسی که در هر نقطهای از ایران یا جهان علاقمند به ورزش، کتاب، فتوت و جوانمردی باشد حائز اهمیت است، ورزش باستانی، که در آن دوران باب بود به سه مقوله ورزش، کتاب، جوانمردی ختم میشد اولین چیزی که در دوران کودکی وقتی برای اولین بار همراه پدرم برای ورزش به زورخانه رفتم، جدای از قدرت بدنی ورزشکاران مهمترین چیزی که نظر مرا جلب کرد جوانمردی و عیاری، پهلوانی بود که در آنجا ورزش میکردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عجین بودن خوی ایرانیان با جوانمردی
به گفته میرزا علی، مهمترین نکتهای که در ورزش باستانی به چشم میخورد جوانمردی است البته باید بگویم که در کشور ما و سایر ورزشها چنین خصلتی کم و بیش وجود دارد، مردم ما خون، خلق و خوی، سبک زندگیشان با جوانمردی و پهلوانی عجین است.
تفاوت میان قهرمان و پهلوان
او میگوید: قهرمان در ورزش به دنبال کسب مدال و مقام است، اما پهلوان جدای از ورزش به دنبال شاد کردن دلی است نمونهی بارز آن را ما بارها در شاهنامه خوانده ایم.
پهلوانی ؛ خروجی شاهنامه و ورزش باستانی
این نقال گفت: خروجی شاهنامه و ورزش باستانی برای ورزشکاران ایرانی پهلوانی است که بتوانند دلی به دست بیاورند، شعر معروفی که در وصف پهلوانی میگوید تا نیفتادی ز پا افتادگان را دست گیر پهلوان تا که در ؛ افتادگی پیدا کنی بسیار حال.
میرزا علی گفت: پوریای ولی شخصیت مردمی، بااخلاق و جوانمردی بود که قبل از انجام یکی از مسابقات کشتی اش به طور اتفاقی دعای مادر رقیب ورزشی اش را میشنود که میگفت خدایا پسرم پیروز این میدان باشد، پوریا از خداوند میخواهد که بین عقل و دل او حکم کند تا روز مسابقه پسر پیروز میدان باشد و از طریق دل مادری شاد شود.
وی افزود: در ورزش حقیقی، بخشی از ورزش به سلامتی و زیبایی اندام مربوط میشود مهمترین بخش آن پرورش فکر و روح است.
اهمیت مطالعه روزانه
میرزا علی گفت: من به عنوان کسی که در حوزه نقالی فعالیت میکند پس از سالها کشتی گرفتن هنوز هم ورزش و مطالعه روزانه یکی از ضروریترین موارد زندگیم است.
مطالعه آثار بزرگان ادبیات فارسی ایران
او میگوید: متاسفانه سرانه مطالعه در کشور ما نسبت به سایر کشورها بسیار پایین است، به نظر من بهتر است که مردم ما به جای اینکه ساعتها وقت خود را در فضایهای مجازی بگذرانند به مطالعه آثار بزرگانی، چون سعدی، حافظ و فردوسی حتی در زمان کوتاه بپردازند، زیرا زمانی که آگاهی انسانها به واسطه مطالعه کتابهای مفید بالا برود قطعا در تصمیم گیریهای مهم موفق خواهند بود.
به گفته میرزا علی، ایرانیان در گذشته بخش اعظم زندگیشان کتاب بوده است، به طوری که کمتر خانوادهای بود فردوسی را نشناسد، که این نتیجهی مطالعه پدر بزرگها و مادربزرگها بوده است، نوع زندگی مدرن امروزی ما را از ورزش و مطالعه دور کرده است.
ایرانی آباد با ورزش، کتاب، جوانمردی
او میگوید: طبیعتا وقتی از کتاب و ورزش دور میشویم خوی جوانمردی هم در ما کمرنگتر میشود اگر چه که هنوز هم ایرانی به جوانمردی شناخته میشود، اگر سه مقوله کتاب، ورزش و جوانمردی در کنار هم قرار بگیرند ایرانی آبادتر، مردمانی باسوادتر و سالمتر خواهیم داشت.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیاتمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شاهنامه خوان مطالعه کتاب هفته کتاب ورزش باستانی میرزا علی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۲۶۱۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی اصفهان بهشت ارامنه بود!
سر هارفورد جونز بریجز (۱۱۴۲-۱۲۲۵) دیپلمات و نویسنده اهل انگلستان بود. او نخستین وزیرمختار دولت بریتانیا در ایران بود.
به گزارش انتخاب، هارفورد جونز در جوانی به کمپانی هند شرقی پیوست و در جایگاه نمایندهٔ این شرکت میان سالهای ۱۱۶۱-۱۱۷۲ در بصره خدمت کرد. همچنین از ۱۱۷۶-۱۱۸۴ را در بغداد سپری کرد. او که چیرگی بسیاری در زبانهای شرقی یافته بود با پشتیبانی رابرت داندس در سمت نمایندهٔ فوقالعادهٔ بریتانیا به ایران در دوره فتحعلیشاه فرستادهشد. وی در ۱۸۳۳ کتابی را به نام دودمان قاجار که ترجمهای از کتابی دستنویس ایرانی بود را به چاپرساند. در ۱۸۳۸ نیز جزوهای را دربارهٔ علایق انگلستان در ایران منتشر کرد.
میرزا در حالی که اشک میریخت درباره خسرو - پسر شاه و ارباب سابقش - حرف زد و از زحماتی که برای انطباق دادن او با شرایط سرنوشت بی رحمانهاش کشیده بود. او گفت خسرو یک شاهزاده با روحیه سلطنتی راستین و بسیار شجاع بود و او ـ یعنی میرزا - در دوران بلوغ شاهزاده دایم نگران بود که مبادا اتفاق بدی برای او بیفتد، اما بعداً توانسته بود روحیه مذهبی را در او تقویت کند که میرزا میگفت: «اگر نتواند مسائلش را حل کند حداقل به او یاد میدهد تا با صبر و توکل با بدبختیهایش روبرو شود و تحملشان برایش آسانتر میشود.»
وقتی غذا خوردنمان تمام شد میرزا گفت: بسیار مایل بودم تا ملاقات خصوصی کوتاهی با شما در اینجا داشته باشم تا بتوانیم درباره مسائل مهم متعددی که باید با شما در میان بگذارم صحبت کنیم بدون هیچ گونه مزاحمتی که مسلماً در اردوی سلطنتی امکانش را نمییافتیم ابتدا میخواهم آخرین نامهای را که از ترکیه به دستم رسیده است برایتان بخوانم که از این طریق متوجه میشوید که باب عالی هنوز حاضر نشده سفیر یا وزیر مختاری به تهران بفرستد، اما احتمال آن را به کلی رد نکرده است. البته شک ندارم که از طریق نفوذ شما و آقای ادایر هر چه زودتر این کار را خواهد کرد، زیرا من از صمیم قلب امیدوارم بهترین تفاهم متقابل میان شاه ایران و امپراتور عثمانی برقرار باشد.
اما آنچه امشب قصد دارم عمدتاً در بارهاش صحبت، کنم سه طرح عظیم است که در سر دارم و هیچ کدامشان را نمیتوان درست اجرا کرد مگر با مساعدت شما و دولت متبوعتان اکنون وضعیت در اینجا طوری است که نایب السلطنه، من و شما میتوانیم هر کاری بخواهیم با شاه که فرد بسیار خوبی است و از تواناییها و فضایل زیادی برخوردار است بکنیم ماجرای خنده داری که میان شما و میرزا شفیع رخ داد میتوانست باعث دشمنی شدید او با هر کسی شود که مانند شما با او رفتار میکرد، اما از بخت خوش به طور عجیبی باعث نزدیکی هر چه بیشتر شما با او شد.
فکر میکنم دلیل اصلی آن این بود که شاه به او گفت اشتباه کرده و آنچه بر سرش آمده حقش بوده است و دلیل دیگرش این است که او میبیند شما از گفتن همه آنچه میدانید به شاه خودداری میکنید و میترسد مبادا زمانی که شاه با شما مشورت میکند چیزی بگویید که نظر موافق شاه را نسبت به او تغییر دهد، زیرا من خبر موثق دارم که در چند مورد شاه به او گفته که باید نظر فرنگی را در این مورد بداند.
به هر تقدیر میرزا شفیع فعلاً با ماست و چه از روی علاقه و چه از سر ترس با آنچه شما پیشنهاد کنید مخالفت نخواهد کرد میرزا بزرگ در ادامه صحبتش گفت: اکنون برای این کشور هیچ چیزی زیان آورتر از سیاستی که نسبت به ارمنیها اعمال شده - از زمان سقوط خاندان شفی تا امروز -. نیست پادشاهان خردمند گذشته بر اهمیت و فواید آنها برای حکومت واقف بودند و درست مثل کسی که از کندوی زنبور عسل بهرهبرداری میکند، از آنها استفاده کردند و کوشیدند عسل را برداشت کنند بدون آن که زنبورها را از بین ببرند، اما پادشاهان بعدی فقط میخواستند عسل را بگیرند و اهمیتی ندادند که چه بر سر زنبورها میآید.
بدین ترتیب به زودی عسلها تمام شد و زنبورهای کارگر همگی فرار کردند و رفتند یا کشته شدند و فقط کندوهای خالی برایمان باقی ماند بلهای دوست من بیش از نیمی از بداقبالیهای ما با روسیه به خاطر این مردم است البته تقصیری متوجه شاه نیست، چون نیت او در باره آنها خوب است و مقصر اصلی حکومتهای ولایات مرزیاند که آنها را مجبور به مهاجرت کردهاند و با این مهاجرت اجباری آنها به صورت اتباع دشمن ما یعنی روسیه در میآیند ارمنیهای قدیم به هیچ قیمتی حاضر نبودند اصفهان را از دست بدهند و اصفهان بهشت آنها بود.
اما مطمئنم ارمنیهای امروز - فقط تحت شرایطی که برایتان شرح خواهم داد - حاضر خواهند شد دسته دسته به اصفهان بازگردند. عهدنامهای که شما منعقد کردید، به شما و دولتتان حق دخالت در هر کاری را که باعث تقویت ایران شود میدهد ایران با کمال میل و حتی میتوانم بگویم با قدرشناسی آن را تأیید میکند.
آنچه من از شما میخواهم این است که عهدنامهای ترتیب دهید و از پادشاه خود بخواهید آن را به ایران بفرستد همراه با توصیه نامهای مبنی بر این که ما باید مفاد آن را بپذیریم و رعایت کنیم؛ اما برای برآورده شدن منظور من آن عهدنامه باید شامل یک فقره اصلی و حیاتی باشد که عبارت است از اینکه مزایایی که تحت این عهدنامه به ارمنیها اعطا میشود باید تحت نظارت سفیر انگلستان در تهران باشد و علاوه بر این، شاه باید سفیر انگلستان را سرپرست و حامی همه مذاهب و فرقههای مسیحی در ایران بداند و اعلام کند.
شما حتماً از حقوق و مزایایی که طبق فرمان شاه عباس کبیر به ارمنیها داده شده است اطلاع دارید؛ بعضی از آنها را میتوان همان طور که هست تأیید کرد و بعضی دیگرشان نیازمند اصلاح و بیشتر شدن آزادیهایشان است اختلاف در مذهب نباید با منافع ملی ربط داده شود اگر ایران طبق این اصل رفتار کرده بود، آن وقت آن اتباع عالی و ارزشمند شما در هند یعنی پارسیها - چرا باید از کشورشان مهاجرت میکردند و یا چرا باید هزاران صنعتگر ارمنی در این، لحظه در روسیه و در حال تبعید روزگار بگذرانند.
شما باید بدانید که من به عنوان یک ایرانی چندان علاقهای به روسها. ندارم من میبینم که آنها با تجارتشان در نواحی شمالی کشور ما خودشان را ثروتمندتر میکنند و ما را به گدایی میاندازند. میخواهم قبل از آن که خیلی دیر شود، به این وضعیت خاتمه دهم با مساعدت انگلستان و ترکیه این کار میتواند به انجام برسد، اما خودمان به تنهایی نمیتوانیم موفق شویم شما میتوانید دریای سیاه را به آن صورتی در بیاورید که اکنون دریای خزر برای ما هست با وارد کردن کالاها و مال التجاره از آن طریق کمترین حقوق گمرکی ممکن را میپردازید. به زودی تجارت ما با روسیه نه تنها ما را به گدایی میاندازد هر آنچه را هم داریم در این سودا از ما میرباید.
شما خودتان تاجر بودهاید و معاملات زیادی با ایران داشتهاید و میدانید که حرفهایم درست است و با عقل جور در میآید من میخواهم انگلستان همه تجارت اروپا و هند با ایران را در دست خود بگیرد و برای ما همان باشد که جعبه این قلمدان برای خود قلمدان است؛ و قلمدان کشوییاش را محکم بست میرزابزرگ پس از وقفهای کوتاه ادامه داد: شما حتماً وضعیت خراب و اسفبار زارعان و کشاورزان ما را مشاهده کردهاید. خرده مالکان ما برای املاکشان احساس امنیت نمیکنند باید به این اوضاع خاتمه داد. روش نادرست کشتن مرغ به خاطر تخم مرغ نباید باز هم ادامه یابد اصلاحات و بازسازی باید از املاک سلطنتی آغاز شود. صحبت درباره املاک در شرایطی که هیچ امنیتی وجود ندارد بیفایده است و قدرت راستین کشور نه فقط در جماعت ملا و بقال در بیلدارها هم (یعنی) کشتکاران و زارعان نهفته است.